*************************
بچه رفت تا سر چشمه
یه نگاه کرد،ته چشمه
بچه توش،یه آسمون دید
آسمون ، اخماشو برچید
بچه رفت تا لب دریا
خشم دریا، روی موجا
موجا محکم خورد به صخره
وای که سیلیش ،پر درده
دریا آروم شد، دوباره
بچه چشماش ،چون ستاره
صخره خشمی شد ، ز دریا
صخره غم داشت مثه دریا
بچه رفت ، کنار صخره ،
گفت ببینم،بات چه کرده؟
صخره چشماش به چشاش خورد
درداشو باد ، زودزود برد
بچه بر باده ، نظر کرد
باد نگاه به عاشقا کرد
باد عاشق، دردُ زود برد
ولی زود ،به ابرا بسپرد
بچه رفت به سوی ابرا
دید که سرشاره ز غمها
ابرا دردارو نوشتن
توی اشکاشون گذاشتن
مثه بارون ،همه بارید
بچه هم دردارو برچید
همه رو تو بقچه پیچید
داد به غوله،اونو بلعید...
سری بزن
ممنونم. از اونجا هم رابطه تو قطع نکن.
ممنوناز اونجا هم فکر دوستانت هستی. حتما باهام در تماس باش.
سلام گلم
یه چیزی بنویس دیگه ! دلم برای نوشته هات تنگه