بچه رفت دردا رو برچید....

*************************
بچه رفت تا سر چشمه
یه نگاه کرد،ته چشمه

بچه توش،یه آسمون دید
آسمون ، اخماشو برچید

بچه رفت تا لب دریا
خشم دریا، روی موجا

موجا محکم خورد به صخره
وای که سیلیش ،پر درده

دریا آروم شد، دوباره
بچه چشماش ،چون ستاره

صخره خشمی شد ، ز دریا
صخره غم داشت مثه دریا

بچه رفت ، کنار صخره ،
گفت ببینم،بات چه کرده؟

صخره چشماش به چشاش خورد
درداشو باد ، زودزود برد

بچه بر باده ، نظر کرد
باد نگاه به عاشقا کرد

باد عاشق، دردُ زود برد
ولی زود ،به ابرا بسپرد

بچه رفت به سوی ابرا
دید که سرشاره ز غمها

ابرا دردارو نوشتن
توی اشکاشون گذاشتن

مثه بارون ،همه بارید
بچه هم دردارو برچید

همه رو تو بقچه پیچید
داد به غوله،اونو بلعید...

نظرات 4 + ارسال نظر
mohammad یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 01:16 ق.ظ

سری بزن

دریا پنج‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:27 ب.ظ http://daryadarya.blogsky.com

ممنونم. از اونجا هم رابطه تو قطع نکن.

دریا یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:45 ق.ظ http://daryadarya.blogsky.com

ممنوناز اونجا هم فکر دوستانت هستی. حتما باهام در تماس باش.

فروزان و باران سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:11 ب.ظ http://forouzan.persianblog.com

سلام گلم
یه چیزی بنویس دیگه ! دلم برای نوشته هات تنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد